دکتر صدیقه همدانی
دکتر صدیقه همدانی در سال 1352 در محله ی خلف باغ یزد به دنیا آمده است. پدر مرحومش داروساز و مدیریت داروخانه ی بوعلی در میدان مارکار یزد را عهده دار بوده است.
او در مدرسه های تفضلی، حکمت، استقلال و مهدیه کسب علم کرده و در سال 1370 دیپلم می گیرد. وی ابتدا با رتبه ی 4000 وارد رشته ی علوم آزمایشگاهی می شود اما بعد از گذشت 2 سال از ورودش به دانشگاه و در شرایطی که در حال گذراندن دوران طرح خود بود، مانند فردی که رسالت خود را در رشته و شغل دیگری می بیند دست به عملی بزرگ و سخت می زند و با هدف قبولی در رشته ی پزشکی، در کنکور سال 1375 شرکت می کند و با کسب رتبه ی 2000موفق می شود با قبولی در رشته ی پزشکی وارد دانشگاه آزاد یزد شود و در سن 23 سالگی تحصیلات خود را در این رشته آغاز کند. وی در سال 1385 به قصد ادامه تحصیل و اخذ تخصص، رشته ی زنان و زایمان و دانشگاه شهید صدوقی یزد را انتخاب می کند و سال 1389 از این دانشگاه فارغ التحصیل می شود. او از دکتر پیغمبری و دکتر کریم زاده به عنوان بهترین اساتیدش نام می برد.
دکتر همدانی در سن 24 سالگی وارد زندگی مشترک خود شده است. همسرش مهندس نساجی و حاصل ازدواجشان دو دختر بوده که برای آنها آرزوهای بزرگی دارد.
دکتر صدقه همدانی در مقایسه بچه های نسل دیروز با نسل امروز میفرماید: بچه های امروز مسئولیت پذیری نسل قبل را ندارند.
او در پایان گفت و گو از سختی های کارش می گوید و ادامه می دهد رشته ی زنان و زایمان مسئولیت بسیار زیادی دارد و ما باید در یک زمان هم به فکر سلامت جنین باشیم و هم به فکر سلامت مادر و این کار را سخت میکند. با این حال بزرگترین رویای روزهای پیش روی دکتر همدانی قبولی در فلوشیپ تخصصی زنان و زایمان و رسیدن به اوج در این رشته است.
کاش دکتر نمیشدید چطوری دم از مسئولیت میزنید که زایمان طبیعی ر..اجبار کردید بدون درنظر گرفتن شرایط مریض بعدم مریض و.ول میکنید می رید دو.روزی که منو به اجبار تو بیمارستان بستری کردید دیدم چه هستید دیگه دم از دلسوزی نزن خانم دکتر … همه تون همینید بخاطرتو دیگه دکتر زنان نرفتم … چرا وقتی بچه من مشکلاتی رو داش و.پیش بینی شده بود ممکنه اتفاق بیفته و افتاد و به لطف خدا زنده موند بچهم تو کجا بودی؟هیچی منو… بیشتر
من خودم بچه م بخاطر نوار قلب بستری شد و در حین زایمام خطر مرگ واقعا تهدیدش کرد و و نوار قلبش واقعا خراب خراب بود همین دکترای دلسوز ولم کردن و گفتند خودش زایمان میکنه و حتی من و مسخره کردن اینه مسیولیت؟؟ نه اسم دکتری اوردم و نه بیمارستان امیدوارم تایید بشه ؟
حرف زیاده اینا حرفه مهم تو عمله که میشه دکترو شناخت دکتری که اجازه نده مریض بیپارستانی که میخواد بره و مریض و خودش وبا شرایط خاص بکوشنه بیمارستان به بهونه اینکه بالاسره بیماره و ول کنه بره چه بدرد میخوره چجوری دم از مسیولیت میزنن شما که هیچ مسیولیتی رو قبول نمیکنید چرا دم از دلسوزی میزنید ؟؟؟؟نن
ای کاش رسالتی رو نمیدی وهمون دارو سازی رو میخوندی و من رو نابود نمیکردی
دقیقا