دکتر محمود مصدق

دکتر «محمود مصدق» نوه مردی که صنعت نفت را ملی و هویت ایرانیان را در آن زمان احیا کرد یکی از قدیمی‌ترین پزشکانی است که تجربه نیم‌قرن معالجه بیمارانی را دارد که دچار نازایی هستند. وی امروز بیمارانی را درمان می‌کند که سال‌های بسیار دور مادر و حتی مادربزرگ‌هایشان را معالجه کرده است.

« من مصاحبه نمی‌کنم. چندبار به شما بگویم؟ حرف‌های من به دردتان نمی‌خورد، بروید از دکترهای دیگری که از من موفق‌تر هستند مصاحبه بگیرید » جمله ای که دکتر مصدق در هر بار با گفتن آن از مصاحبه دوری می کرد تا اینکه بعد از چندین بار رفت و آمد توانستیم رضایتش را برای انجام مصاحبه جلب کنیم که خلاصه ای از مصاحبات را در ذیل می آوریم :

– شما متولد چه سالی هستید؟
من متولد سال ۱۳۱۳ هستم.
– کمی به زندگی شخصی شما بپردازیم. چرا پزشکی خواندید؟
پدر من بیمارستان نجمیه را اداره می‌کرد. جد من این بیمارستان را وقف کرد که در آن مریض مجانی ببینند. پدرم گفت «من تو را برای تحصیل پزشکی فرستادم درس بخوانی و برگردی در بیمارستان نجمیه خدمت کنی». اطاعت امر کردم. الان روزی چند مریض می‌بینم.
–  شما نوه دکتر مصدق هستید و در زمره نزدیک‌ترین کسان به ایشان. پدربزرگی که نامش بر تارک تاریخ معاصر ایران می‌درخشد. او چه جایگاهی در زندگی کاری شما داشته است؟
من هرچی دارم از پدر و پدربزرگم دارم.
–  چه چیزی از مرحوم دکتر مصدق یاد گرفتید؟
درستی. درستی. درستی. مصدق می‌دانید معنی‌اش چیست؟
پاسخ میدهم : «صداقت »
–  از فرزندانتان هم کسی هست که پزشکی خوانده باشد؟
من هیچ وقت نگذاشتم بچه‌هایم طب بخوانند. الان اگر بخواهم از نو شروع کنم باز هم نمی‌گذارم طب بخوانند.من حقوق می‌خواندم. من لیسانس حقوق از دانشگاه هاروارد گرفتم و قرار بود وکیل بشوم. گذشتم و آمدم به سوی طب.
– واقعا دوست داشتید وکیل شوید؟
آره از وکالت خوشم می‌آمد.
–  چرا بعد از گذراندن دوره پزشکی در دانشگاه لوزان سوئیس به ایران بازگشتید؟
پدرم از من خواست. بچه‌هایم با من اینجوری نیستند. من و پدرم رابطه خاصی داشتیم. پدرم گفت «تو باید طب بخونی» من هم گفتم «چشم».
–  یعنی پدرتان می‌خواستند شما راه ایشان را ادامه دهید و در همان رشته زنان و نازایی تحصیل کنید؟
بله. بنده همان دانشگاه خودشان در لوزان سوئیس رفتم. همان دانشگاهی که پدرم طب زنان و نازایی خوانده بود، من هم همان جا طب خواندم. متخصص شدم و به ایران برگشتم.
– یعنی تعصب خاصی به وطنتان داشتید؟
بله وطن‌پرستی در خون من است.
–  جایی خوانده‌ام که پدرتان تعصب خاصی به زبان فارسی داشتند و همان زمان که شما در سوئیس تحصیل می‌کردید تابستان‌ها معلم زبان فارسی به منزل می‌آوردند تا زبان فارسی را فراموش نکنید!

من هر چه دارم از پدرم دارم
– پدرتان نیز متخصص زنان و نازایی بودند. آن زمان که روش‌های پیشرفته امروزی برای درمان نازایی نبود ایشان چگونه بیمارانشان را درمان می‌کردند؟
پدر من بنیانگذار این رشته در ایران بود. 1313 همان سالی که من به دنیا آمدم، دانشگاه تهران افتتاح شد و پدر من بعد از آنکه تحصیلاتش را در سوئیس تمام کرد همان سال به ایران بازگشت. از آن زمان تا 40 سال بعد در دانشگاه تهران رشته جراحی زنان تدریس می‌کرد. او مرا به این رشته تشویق کرد و بزرگ‌ترین خدمت را به من کرد.
–  دکتر محمود مصدق با 50 سال پیش چه فرقی در حرفه‌اش کرده است؟
خیلی فرق کرده و تجربه‌ام زیاد شده است. آن زمان تمام امکانات بیمارستان در اختیارمان بود. من از مطبم می‌رفتم عمل جراحی انجام می‌دادم دوباره به مطب برمی‌گشتم. اما الان دیگر توان و امکاناتش را ندارم.
–  بیمارانتان می‌دانند شما نوه مرحوم دکتر مصدق هستید؟
همه می‌دانند.
–  چه واکنشی دارند؟
هیچ. پدرم عمر و وقتش را صرف این ملت کرد. ثروت و زندگی‌اش و همه چیزش را برای این ملت گذاشت.
– قدیمی‌ترین مریضتان چند سال دارد؟
مریض‌های من مادربزرگ‌هایی هستند که زمانی خودشان نازا بودند. بچه‌هایی که خودم گرفتم الان برای درمان نازایی می‌آیند.
– به نظرتان یک پزشک خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟
الان پزشک خوب و بد قاطی شده است. ما الان پزشک به کشورهای دیگر صادر می‌کنیم. ایام جنگ تحمیلی در شهرستان‌ها پشت جبهه می‌رفتیم. دولت پزشک‌های هندی استخدام کرده بود. الان پزشک زیاد داریم. باید دانششان را به‌روز کنند.
– اگر زمان به گذشته برگردد چه می‌کنید؟
من سعی خودم را کردم. بیشتر از این هم فکر نمی‌کنم مایه داشته باشم. دیگر آخر خط هستم.

 



0 0 تجربه
امتیاز پزشک
0 تجربه بیماران
تجربه های داخلی
مشاهده تمام تجربه ها
قالب وردپرس